جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

اندازه نگه دار که اندازه نکوست
همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسهای نخود خواست.
مادرم به او از منزل نخود...

رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است
دو برادر، مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم...

هرچه داریم امانتهای خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی میکرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

محبتت را صرف هرکسی نکن
هر بار که پدرم برنج جدیدی میخرید، مادرم پیمانه را کمتر از روزهای دیگر میگرفت.
او...