مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
  • تعداد بازدید: ۳۱۳

مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید

#معرفی_کتاب #کتاب_خوب_بخوانیم #مردی_که_مدام_با_چترش_بر_سرم_می کوبید #نویسنده_فرناندو_سورنتینو #ترجمه_شکیبا_غیاثی

من این کتاب را از سایت طاقچه خواندم که کتاب ١١ صفحه است. داستان از آن جا شروع می شود که مردی در پارک روی صندلی نشسته و یک مرد با چترش به سرش می کوبد و این کار را ادامه می دهد. ابتدا با او دعوا می کند و ضربات محکمی به او می کوبد، اما باز مرد بلند می شود و همچنان با چترش به او ضربه می زند. البته ضرباتش محکم نیست ولی آزار دهنده است. مرد با خودش فکر می کند، چگونه از شرش خلاص شود؟ به خانه می آید اما تا می خواهد در را محکم ببندد، مرد جلوی در را می گیرد و وارد خانه می شود و سپس همچنان با چترش به سر او می کوبد. خلاصه آخر داستان، دیگر مرد به ضربات او عادت کرده است و با خودش فکر می کند اگر یک روز با چترش به سرش نکوبد، چکار کند!

#برداشت_لیلا_طاهری_نژاد @Deaf_lyla https://splus.ir/ketabkhani_ktab

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۰) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

شعر طنین
شعر طنین
#شعر  #طنین   تمامِ ذراتِ هستی می‌دانند که در سکوتِ سنگینِ نبودنت زیرِ هجومِ خاطراتِ بی‌امان آوایِ دلتنگی‌ام را نغمه‌وار سروده‌ام... اکنون...

مدیر مدرسه
مدیر مدرسه
‍#معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #مدیر_مدرسه #نویسنده_جلال_آل_احمد   این کتاب را از سایت طاقچه خواندم و کتاب خیلی خوبی است. نثر آن روان...

معرفی کتاب رودین
معرفی کتاب رودین
عشق!  این احساس همیشه اسرارآمیز است: چگونه به وجود می‌آید، چگونه رشد می‌کند و در نهایت...

چشمان من
چشمان من
#چشمان-من     "زبان چشمان من، مهم‌ترین قسمت من است. من هر روز با زبان چشمانم، داستان‌های بی‌پایان...

ارسال نظر برای «مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید »

برو بالا