فصل‌های زندگی هم مثل فصل‌های سال ماندنی نیستند
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۲/۲۸
  • تعداد بازدید: ۹۰۷

فصل‌های زندگی هم مثل فصل‌های سال ماندنی نیستند

مردی چهار پسر داشت. او هرکدام از آن ها را در فصل های مختلف به سراغ درخت ناک فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود.

پسر اول را در زمستان فرستاد؛ دومی را در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز.

سپس پدر همه را فراخواند و از آن ها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند، درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: چه توصیفی از درختی خشک و مرده و زشت می توان داشت؟

پسر دوم گفت: اتفاقا درختی زنده و پر از امید شکفتن بود.

پسر سوم گفت: درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوه ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام.

پسر چهارم گفت: درخت بالغی بود که بسیار میوه داشت و پر از حس زندگی بود.

پدر لبخندی زد و گفت: همه شما درست می گویید، اما زمانی می توانید توصیف زیبایی از زندگی درخت و انسان داشته باشید که تمام فصل ها را در کنار هم ببینید.

اگر در زمستان های زندگی تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست می دهید و کل زندگی تان تباه می شود.

پس در خوشی ها و زیبایی های زندگی به خاطر داشته باشید که حال دوران همیشه یکسان نیست.

طوری زندگی کنید که اگر زمستان آن رسید، از آنچه بوده ایم، لذت ببریم.

agent نویسنده: محسن یوسفی

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد
برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد
پادشاهی می‌خواست نخست‌وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در...

هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی می‌کرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
مردی در نیمه‌های شب دلش گرفت و از نداری گریه کرد. دفتر و قلم به‌دست...

شکر رحمت کن که رحمت در پی است
شکر رحمت کن که رحمت در پی است
شخصی تعریف می‌کرد که یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی داشت و مشکوک به بیماری...

ارسال نظر برای «فصل‌های زندگی هم مثل فصل‌های سال ماندنی نیستند»

برو بالا