جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

خلاصه دانشها
دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت:
چرا به جای تحصیل علم،...

ذهنت را آرام کن
کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد. هرچه جستوجو کرد، آن را نيافت.
از...

هرچه داریم امانتهای خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی میکرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

شکر رحمت کن که رحمت در پی است
شخصی تعریف میکرد که یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی داشت و مشکوک به بیماری...