جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسهای نخود خواست.
مادرم به او از منزل نخود...
محبتت را صرف هرکسی نکن
هر بار که پدرم برنج جدیدی میخرید، مادرم پیمانه را کمتر از روزهای دیگر میگرفت.
او...
حساب جادویی زمان
تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزهات اینه که بانک هر روز صبح یک...
فصلهای زندگی هم مثل فصلهای سال ماندنی نیستند
مردی چهار پسر داشت. او هرکدام از آنها را در فصلهای مختلف به سراغ درخت...
سارا امیرنژاد
18:51:41 1403/11/28ان شاءالله همیشه سالم باشن