#جستار
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
  • تعداد بازدید: ۲۴۷

#جستار

#جستار_بخوانیم

در آن خانه ی قدیمی، جایی که هر گوشه اش حکایت از داستانی داشت، صدای قدم هایی به گوش می رسید. صاحب خانه، که لباس هایش را به عجله روی صندلی انداخته بود، اکنون بازگشته بود. او با دست هایی پر از گل های رنگارنگ و خاکی که از باغ چیده بود، وارد شد. نگاهی به بالش انداخت و لبخندی زد؛ خاطرات شب گذشته هنوز در ذهنش تازه بود.

او گل ها را در گلدانی کنار پنجره قرار داد و به سمت فرش رفت. با دقت، بالش را برداشت و فرش را تکان داد. هر تار و پود فرش، داستانی از گذشته های دور را در خود داشت. او با احترام، فرش را صاف کرد و به سمت در باز رفت. نسیم خنکی از باغ وارد شد و او را به بیرون دعوت کرد.

با قدم هایی آهسته، به سمت باغ رفت. درختان سر به فلک کشیده و گل های رنگارنگ، منظره ای زیبا را پیش روی او گسترده بودند. او نفس عمیقی کشید و به یاد آورد که چگونه این باغ را با دستان خود پرورش داده بود. هر گل و گیاه، با هر برگ و شکوفه اش، بخشی از روح او بود.

زندگی در این خانه، با وجود تنهایی اش، پر از زیبایی و شور بود. هر روز، با هر طلوع و غروب، داستانی جدید را رقم می زد. و اکنون، با گل هایی که در دست داشت، داستانی دیگر آغاز می شد.

#لیلا_طاهری نژاد

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۰) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

احمد و ساعت
احمد و ساعت
‍#معرفی_کتاب  #کتاب_خوب_بخوانیم  #احمد_و_ساعت #نویسنده_فرشته_طائرپور   این داستان برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است و هم‌چنین والدینی که دوست دارند...

معرفی کتاب در مسیر ظهور، توقف ممنوع
معرفی کتاب در مسیر ظهور، توقف ممنوع
کتاب «در مسیر ظهور توقف ممنوع» نوشته‌ی حسن محمودی است. این کتاب به دنبال ارائه...

#شعر#تمام ناتمام من
#شعر#تمام ناتمام من
تمام ناتمام من   زمانی که قلمم در عشق می‌رقصد،   ناتمام من در خواب بیداری می‌بیند   آوای تو ای هدیه‌ی...

موش و مرد
موش و مرد
- موضوع این کتاب: این داستان درباره‌ی دو دوست به نام‌های جرج و لنی است...

ارسال نظر برای «#جستار»

برو بالا