شما بعنوان یکی از نویسندگان تازه کار دنیا، این مقاله را در اینترنت پیدا کرده اید چون قصد دارید یک کتاب بنویسید و بعنوان یک نویسنده کار کنید. اما خب واقعیت این است که شما همین حالا هم یک نویسنده هستید!
اصلا مهم نیست در چه مرحله ای از حرفه ی نویسندگی قرار دارید. اصلا مهم نیست آیا تا به حال کتابی منتشر کرده اید یا نه، و حتی اصلا مهم نیست اگر تا حالا نگارش کتابی را تمام کرده اید یا نه. این حرفها را دور بریزید چرا که شما همین اکنون نویسنده هستید چون قادرید کلمات را بهم گره بزنید و یک زنجیره ای از جملات درست کنید تا یک متن زیبا و خواندنی تهیه شود.
شما فقط با یک قلم و کاغذ یا کامیپیوتر یا حتی یک ماشین تایپ قدیمی، می توانید یک جهان زیبا خلق کنید. پس شما یک نویسنده هستید.
این مقاله به این دلیل نوشته شده چون اکثر نویسندگان تازه کار، به اشتباه بر این باورند و به خودشان می گویند ما هنوز یک نویسنده واقعی نیستیم، یا حداقل فعلا نشده ایم.
نویسنده گان تازه کار، نوشته هایشان را نزد خودشان نگه می دارند و آنها را در معرض دید عموم قرار نمی دهند چون فکر می کنند هنوز مانده تا حرفه ای شوند با وجودیکه شاید ساعتهای متمادی روی متن هایشان کار کرده اند و زحمت کشیده اند.
نویسندگان تازه کار به خودشان لقب نویسنده نمی دهند چون هنوز کتابی از آنها منتشر نشده است. منتظرند بعد از انتشار کتاب، این لقب را به خود بدهند. منتظرند یک کتاب بسیار پرفروش بنویسند و بعد بگویند ما نویسنده ایم.
اما چرا؟
چون نویسندگان تازه کار منتظر دیگران مانده اند تا به آنها گفته شود آفرین شما از حالا نویسنده شده اید چون این کتاب را چاپ کرده اید! اما صبر کنید! راستش را بخواهید کسی قرار نیست بیاید و چنین حرفی به شما بزند. چرا؟ چون شما خودتان همین حالا هم نویسنده اید. منتظر تایید کسی نباشید. بایستی کار خود را جدی بگیرید و کسی باشید که قرار است دنیا را با داستانهای زیبایش به جای زیباتری تبدیل نماید.
شما یکی از نویسندگان تازه کار خوش شانس هستید
شما خیلی خوش شانس هستید چون این حقیقت را همین حالا در این مقاله متوجه شده اید، و دیگر نیازی نیست سالها وقت تلف کنید تا خودتان تجربه کنید. در حالیکه برای خیلی از نویسندگان بزرگ دنیا درک این حقیقت زمان زیادی را به خود اختصاص داده. آنها به شدت بر این باور بوده اند که هنوز یک نویسنده واقعی نشده اند و گاهی نوشته های خودشان حتی ۱۰ یا ۲۰ سال به کسی نشان نمی داند چون عقیده داشتند هنوز به اندازه کافی خوب نیستند، یا هنوز یک کتاب پر فروش ننوشته اند یا هنوز کتابی را کامل نکرده اند.
آنها تصور میکردند چطور میتوانم به خودم بگویم من نویسنده ام در حالیکه هنوز کتابی ندارم تا به کسی نشان دهم؟
ولی نکته ی خوب این داستان اینجاست که ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است. از هر موقعی که خودتان را بعنوان یک نویسنده باور داشته باشید، از همان موقع حرفه ی شما شروع شده است.
نویسندگان مشهوری که چنین تجربه ای را دارند می گویند اگر زمان به عقب بازگردد، جلوی آینه می روند یقه ی خودشان را می گیرند و سرخودشان داد میزنند: آهای تو نویسنده هستی.
و این همان کاری ست که این مقاله قصد داشته برای شما انجام دهد و به شما بگوید : شما نویسنده هستید. از همین حالا. از همین امروز. از همین لحظه و نه زمانی که با ناشر قرارداد ببندید و کتابتان چاپ شود.
شما دارای ایده های زیادی هستید، می توانید داستانهای دست اول بنویسید.
پس از همین امروز دست به کار شوید و داستانهایی که مثل رویاها در سرتان چرخ می زنند را بنویسید و آنها را واقعی کنید و با دنیا به اشتراک بگذارید.
نویسنده: آناهیتا مستاجران
ترجمه اختصاصی مجله قرمز از tomiadeyem