هرجا و هر کجای این زمین باشم باز به کتاب بی انتهای خود بازمی گردم این واژه ها و داستان ها هستند که مرا به سرزمین خیال می کشانند من از تبار پرنده های شاعرم که شب ها را برای نشستن بر شاخه های نور می خواهم و تو هرجا و هر کجای دنیا که باشی باز در صفحات ذهنم خواهی درخشید... در عمق هر خط قصه های پنهانی نشسته اند در روشنایی هر صفحه دنیایی از خیال و رؤیا پدیدار است باز می خوانم تا سرشار از اندیشه شوم و در آغوش کلمات زیبایت طعم زندگی را بچشم... هر سطر هر تصویر نقشه ای به سرزمین توست با لحن لطیف کلمات به ماجراجویی می روم به جهانی که تنها در کتاب هاست جایی که یاد تو همیشه زنده است...