شعر #دلتنگی
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
  • تعداد بازدید: ۴۲۰

شعر #دلتنگی

عشق، همان لحظه ای که در دل شب چراغی روشن می کند در قلبم دلتنگی، همان زبانی که در سکوت ندای حضور تو را می شنود من در میان هر لحظه ی بی تو در جستجوی چیزی هستم، چیزی گم شده یک خاطره، یک بوسه، یک کلمه که در کلام ناتمام تو جا مانده و دلتنگی در دل شبانه ام پر می شود عشق تو، در من شعله می زند مثل آتش در درخت خشک هر لحظه، هر نفس، هر یاد تو با منی، حتی وقتی دوری دلتنگی در آغوش عشق می چرخد مثل باد در میان برگ ها اما این دلتنگی، یادآوری است که من و تو همیشه با همیم

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

مرغها می‌پرند اگر خروس باشید
مرغها می‌پرند اگر خروس باشید
‍ #مرغ_ها_می_پرند_اگر_خروس_باشید (حکمتهایی در روان شناسی زن و شوهر)  #نویسنده_کاظم_عابدینی_مطلق #ناشر_افرینه #چاپ_ششم1394 این کتاب 185...

شعر
شعر
#شعر_بخوانیم  چشم‌هایم  چون دو اقیانوس بی‌کران   در انتظار باران نگاه تو تشنه مانده‌ است لیلا_طاهری‌نژاد ...

معجزه شکرگزاری
معجزه شکرگزاری
‍ #کتاب_بخوانیم #معرفی_کتاب #معجزه_شکرگزاری #نویسنده_راندا_برن #مترجم_وامق_عسکری  #انتشارات_صدای_معاصر در این کتاب می‌خوانیم که شکرگزاری فواید بی‌شماری دارد. انسان‌های شکرگزار، از لحاظ روحی...

دلنوشته قفسی به نام ذهن
دلنوشته قفسی به نام ذهن
نمی‌دانم آن چیست که مرا آزار می‌دهد! شاید افکار مزاحم و آزار دهنده روحم را...

ارسال نظر برای «شعر #دلتنگی »

برو بالا