
#معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #یک_دقیقه_با_فرزندم #کتاب_مخصوص_مادر #اسپنسر_جانسون #مترجم_سیمین_محسنی #نشر_نی #چاپ_سوم_١٣٧٣
داستان از آن جایی شروع می شود که زن جوانی باردار است با شوهرش حرف می زند. آن ها در مورد تربیت بچه هیچکدام چیزی نمی دانند. زن جوان باردار در جستجوی یک مادر خوب، موفق، جذاب و کارا بود تا بتواند از تجربیات او بهره ببرد و در زندگی خودش بکار بگیرد چون به زودی دارای فرزندی می شد که باید درست تربیتش کنند. زن جوان از اداره ای که در آن کار می کرد مرخصی گرفت. او همیشه از زن های دیگر پرس وجو و سوال می کرد که بچه هایشان را چگونه بزرگ کرده اند. تا این که یک روز در بین جستجوهای فراوان پیرزنی را پیدا کرد. به او تلفن کرد و با او قرار ملاقات گذاشت. وقتی زن جوان به دیدن او رفت دید که او بر خلاف سنش جوان تر هم نشان می دهد. سوالاتی از او پرسید و در دفتر خود مطالب او را یادداشت کرد. پیرزن به او گفت من برای همه سؤالاتت جواب کاملی ندارم اما چند رمز کوچک یاد گرفته ام که زندگی مان را رونق بخشیده و به من کمک کرده است تا بتوانم به فرزندانم کمک کنم. سپس لوحه ای را در آورد و به او نشان داد که روی آن نوشته بود (کودکانی که خود را دوست دارند علاقه مند به داشتن رفتارهای درست هستند.) و گفت این اساس روش تربیت من برای سه تا دخترهای من بوده است و در حقیقت من مادر «یک دقیقه ای» هستم. زن جوان تعجب کرد. پیرزن خندید و گفت بچه هایم این طور صدایم می کنند: «مادر یک دقیقه ای»! سپس در مورد رموز سه گانه صحبت کرد و شماره تلفن های سه تا دخترش را روی کاغذی نوشت تا زن جوان به دیدن آن ها برود و رموز سه گانه موفقیت در تربیت دخترانش را از زبان خود آن ها بشنود. خلاصه زن جوان بعد از دیدار دختران آن پیرزن و صحبت کردن با آن ها توانست رموز سه گانه موفقیت در تربیت و چگونگی مادر یک دقیقه ای بودن را بفهمد. هر کدام از دختران یکی از رمزهای مادرشان را به زن جوان یاد دادند. شما هم اگر می خواهید رمزهای سه گانه مادر یک دقیقه ای را بفهمید خودتان کتاب را مطالعه کنید.
#برداشت_لیلا_طاهری_نژاد @Deaf_lyla https://splus.ir/ketabkhani_ktab