خداوندا به نام خودت آغاز می کنم روزم را، چون خودت سرآغاز هستی. کتاب هستی ات را باز می کنم چون خودت آن را از روز ازل سروده ای و من چقدر سروده های زیبای تو را دوست دارم. قرآن را باز می کنم و نام تو را بر زبان می آورم چون خودت آن را فرستاده ای تا از روی آن درس زندگی و عبرت بگیریم پس تو اولین راهنمای انسان هستی که می خواستی انسان ها را به راه راست هدایت کنی برای همین پیامبران را فرستادی. پیامبران زیادی را در قالب معلم که به ما انسان ها راه و روش خوب زندگی کردن را بیاموزند و گفتی: «*اقرا باسم ربک الذی خلق*خلق الانسان من علق*» بخوان به نام پروردگارت. پروردگاری که تو را از خون بسته شده آفریده است و تو را خلق کرده است. وقتی فکر کردم من و همنوعانم که آفریده شدیم از اول چه انسان های بی ارزشی بودیم. تو ما را از خاک آفریدی تا بدانیم چه هستیم و چه بودیم. من همیشه فکر می کنم از کجا آمده ایم و به کجا می رویم. دلم می خواهد فهرستی بسازم و نام های بی شمارت را روی آن بنویسم، به پاس مهربانی های بی حد و بی شمار تو شکرگزار باشم و یادم بماند که چقدر با عظمت و باشکوهی که در بند بند وجودم جای داری. من تا بی نهایت دوستت دارم، به پاس خوبی های جاودانت کتاب می خوانم و در آغاز کتاب نام تو را بر زبان می آورم. باید با هر شروعی و آغازی یادم باشد که تو آغاز کننده ی همه چیز هستی. به یاری تو که به من هوش و ذکاوت داده ای. تو به من چشم داده ای که با سطرهای کتاب جلو بروم. تو به من دست داده ای که کتاب را در دست بگیرم. به من فکر و شعور داده ای که بی معرفت و بی شعور نباشم. تو به من فهم داده ای که به کسی حسادت نکنم و گوی رقابت را در همه جار نزنم. تو به من نیروی زندگی داده ای تا فقط برای خودت زندگی کنم به یاری تو شعر و دلنوشته بنویسم، داستان بخوانم و پند و اندرزها و عبرت های خوب دیگران را در زندگی خودم جاری بسازم. عقل داده ای تا بهتر زندگی کنم. وقتی می اندیشم که چقدر عاشق مطالعه و خواندن همه چیز هستم. خدای عزیزم پس به من و دوستانم چشمانی پرنور و دستانی پرمهر عطا کن که همیشه بتوانیم بخوانیم و بنویسیم. همیشه به یادت بمانیم و مهربانی ات را در خیابان های عشق پیاده کنیم. خدایا من عاشقت هستم که سیرت و صورتم را زیبا کرده ای. خدایاشکرت. خدایا شکرت. خدايا شکرت.