عید سعید غدیر مبارک


عید سعید غدیر مبارک

تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۰۶/۰۷

تعداد بازدید: ۱۹۸۰

ثبت کننده: ترنم یار مهربان خاوران

مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقيمُ الَّذي أَمَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ،

«اي مردمان! صراط مستقيم خداوند منم که شما را به پيروي آن امر فرموده.»

اعراف 181_ بخشي از خطابه غدير

همه ي ما در نماز مي خوانيم ?اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ?(الفاتحة:6). پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله مي فرمايند: ?الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ? منم که شما را به خدا و به عبادتش مي رسانم که خداوند مي فرمايد: ?وَأَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ? (يس:61). من همان راه مستقيمي هستم که خداوند در قرآن کريم مشخص کرده، از آن صراط پيروي کنيد. قرآن کريم، روايات و عقل به انسان ها مي گويند براي رسيدن به هدف که عبوديت خداست، بايد کوتاه ترين راه را طي کنيم و آن راه، فقط صراط مستقيم است.

و سپس مي فرمايند:

ثُمَّ عَلِي مِنْ بَعْدي. ثُمَّ وُلْدي مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدي)، يَهْدونَ إِلَي الْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلونَ.

و پس از من علي است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان راه راستند که به درستي و راستي راهنمايند و به آن حکم و دعوت کنند.

در غدير خم چه گذشت؟

پس از پايان مراسم حج در سال دهم هجرت، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله از مکه به سوي مدينه حرکت کرد. هنگامي که کاروان به منطقه اي به نام غدير خم (در نزديکي جحفه) رسيد، جبرئيل از سوي خداوند، به پيامبر وحي فرستاد که:« يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته »؛ _سوره مائده، آيه 67_ (اي فرستاده ما؛ تمام آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم ابلاغ کن؛ و اگر اين کار را نکني رسالت خود را انجام نداده اي.) پيامبر که از لحن آيه، متوجه اهميت اين مأموريت شده بود، دستور داد کاروان متوقف شود. آنان که جلوتر بودند برگشتند و آنان که عقب تر بودند، به کاروان رسيدند. هوا به شدت گرم بود و مردم قسمتي از عباي خود را روي سر انداخته بودند. براي پيامبر در زير يکي از درختان سايبان زدند. پيامبر نماز ظهر را به جماعت خواند و آن گاه بالاي يک بلندي که از جهاز شتران درست شده بود رفت و در برابر ديدگان ده ها هزار نفر از کاروانيان خطبه اي را با صداي رسا ايراد فرمود. او در اين خطبه به مردم يادآور شد که به زودي دعوت حق را لبيک مي گويد و از ميان آنها مي رود. رسول خدا صلي الله عليه و آله در ضمن سخنانش چندين بار از مردم اعتراف گرفت که او در راه رسالت الهي اش کوشيده است. آن گاه فرمود:« من در ميان شما دو چيز نفيس و گرانبها مي گذارم: يکي کتاب خدا که يک طرف آن در دست خداست و طرف ديگر آن در دست شما؛ و ديگري عترت و اهل بيت من. خداوند به من خبر داد که اين دو يادگار هرگز از هم جدا نخواهند شد. هان اي مردم! از قرآن و عترت من تخطي نکنيد و در عمل به دستورات شان کوتاهي نکنيد که هلاک مي شويد.» آن گاه دست حضرت علي عليه السلام را گرفت و او را به مردم معرفي کرد و از مردم پرسيد: « بر مومنان چه کسي از خود آنها سزاوارتر است؟ همگي پاسخ دادند: خدا و پيامبر او بهتر مي دانند. پيامبر فرمود: خداوند مولاي من است و من مولاي مومنان؛ و من بر آنها از خودشان سزاوارترم. آن گاه فرمود: «من کنت مولاه فهذا علي مولاه »؛ (هرکس من مولاي او هستم، اين علي مولاي اوست.) و اين جمله را سه بار تکرار کرد و چنين ادامه داد:« اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حيث دار » :(بار خدايا! کساني را که علي را دوست دارند دوست بدار و کساني را که با او دشمنند دشمن بدار. خدايا ياران علي را ياري کن، دشمنانش را خوار و ذليل کن و او را محور حق قرار بده. ) آن گاه فرمود:« اي مردم! اکنون جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا؛ سوره مائده، آيه 3 ؛(امروز دين شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين جاودان شما پذيرفتم.) پيامبر صداي خود را به تکبير بلند کرد و فرمود:« خدا را سپاسگزارم که آيين خود را کامل کرد و نعمتش را به پايان رساند و از وصايت و ولايت و جانشيني علي پس از من خشنود گشت.» پس از اين سخنان، از بالاي جهاز شتر فرود آمد و به علي دستور داد در خيمه بنشيند تا مردم با او بيعت کنند. پيش از همه ي افراد، ابوبکر و عمر به حضرت علي عليه السلام تبريک گفتند و او را مولاي خود خواندند. پس از آنها نيز تمام مسلمانان به دستور پيامبر خدا با عنوان اميرالمؤمنين به حضرت علي عليه السلام سلام و با او بيعت کردند.

امام مهدي(عج) در غدير

امتداد سبز امامت از امام علي عليه السلام تا امام مهدي(عج) • اعلام عمومي براي سفر حج در سراسر جهان اسلام؛ بيش از يكصد هزار تن از هر سو عازم مكه شدند. • علي عليه السلام كه از طرف پيامبر صلي الله عليه و آله به يمن و نجران رفته بود، همراه دوازده هزارتن احرام بسته وارد مكه شدند. • اعمال حج برگزار شد. در عرفات دستوري نازل گرديد. • پيامبر صلي الله عليه و آله زمينه را براي اعلام ولايت علي عليه السلام آماده فرمود. • پس از اتمام حج، بلال منادي پيامبر اعلام كرد: فردا جز ناتوانان كسي باقي نماند و همه بايد حركت كنند تا در وقت معيني در غدير خم، حاضر شوند.

واقعه غدير بي شك، در طول تاريخ، مناسك و مراسمي به عظمت و كيفيت حج محمدي سال دهم هجرت انجام نپذيرفته است؛ حجي كه براي آخرين بار، اشرف مخلوقات و فخر كائنات، خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله برپا كننده آن بود و خيل مشتاقان حضرتش كه شمار آنان به بيش از يكصد هزار تن مي رسيد، گرداگرد شمع وجود پيامبرشان از هر ديار و منطقه اي، پس از طواف خانه دوست، قصد مراجعت داشتند... ناگاه جبرئيل آمد، با سه پيام: «اي پيامبر! آنچه به تو دستورداده شده ابلاغ كن»؛ «اگر دستور الهي را ابلاغ نكني، گويا رسالتت كامل نيست»؛ «خداوند تو را از شر بدخواهان حفظ مي كند». با آنكه محمد صلي الله عليه و آله بارها و بارها، قبل از اين هم مسأله ولايت و جانشيني پس از خود را مطرح كرده بود، باز دستور داد همگان در وادي «غديرخم» گرداگرد او جمع شوند؛ سبقت گيران برگردند و عقب ماندگان پيش آيند. از بار شتران برايش منبري سازند و همه آماده شنيدن كلام وحي از زبان آخرين فرستاده خداوند باشند. امر آنچنان مهم و دقيق است كه ترس از نپذيرفتن مردم و غوغاي سوداگران و نيز گرماي هوا و مشكلات ديگر، در مقابلش هيچ است... اعلام ولايت علي عليه السلام و جانشيني او حضرت محمد صلي الله عليه و آله شروع كرد؛ مثل هميشه با نام خدا و ستايش و سپاس از او. حضرت محمد صلي الله عليه و آله تمام معارف بيست و سه ساله خويش را گزارش داد و مردم را به عظمت دين و آيينش رهنمون ساخت... ولي اينها همه مقدمه بود براي بيان يك مطلب و آن: «اي جمعيت انسانها! اينجا آخرين جايگاهي است كه در ميان شما ايستاده و سخن مي گويم. پس سخنان مرا بشنويد و فرمان بريد و تسليم پروردگارتان باشيد، همانا خداي عزيز بزرگ، پروردگار شما و سرپرست و معبودتان است و بعد از او، پيامبرش محمد كه ميان شما ايستاده و سخن مي گويد، سرپرست شماست. و بعد از من علي سرپرست و امام شما به امر پروردگارتان مي باشد. و [پس از او] امامت در خاندان من از فرزندان علي ساري و جاري است تا آن هنگام كه در قيامت، خدا و رسولش را ملاقات مي كنيد...» البته پيامبر بارها و بارها، پيش از غدير هم، جانشيني و ولايت علي عليه السلام را اعلام كرده بود ولي غدير تاييد همه آنها بود و تمام كننده حجت بر مردم. مردم دسته دسته مي آمدند و با پيامبر صلي الله عليه و آله تجديد پيمان و با علي عليه السلام به عنوان اميرمؤمنان بيعت مي كردند و تبريك مي گفتند. جبرئيل نازل شد و گفت: «به خدا قسم روزي مانند امروز نديدم. چقدر كار پسر عمويش را محكم نمود! براي او پيماني بست كه جز كافر به خدا و رسولش كسي آن را بر هم نمي زند، واي بر كسي كه پيمان او را بشكند!» غدير، طرحگاه سازمان امامت و هدايت بشر غدير، علاوه بر معرفي علي عليه السلام به عنوان جانشين و وصي بلافصل پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله ترسيم كننده امتداد سبزي است كه دشمنان را نه تنها در آن روزگار بلكه تا قيام قيامت و پايان دوران، از طمع ورزي به اسلام نااميد كرد. در اين روز دين كامل گرديد، نعمت تمام شد و اسلام دين مورد رضايت حق واقع شد. اين خصوصيات نبود مگر آنكه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله همه دينرا در آن روز بيان فرمود، يعني «امامت و ولايت» را. دين اسلام كامل گرديد، چرا كه جانشيني و خلافت تثبيت شد و نه فقط علي عليه السلام به عنوان امام بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله بلكه سلسله نوراني «امامت و ولايت» به همه عالميان معرفي گرديد. نعمت تمام شد و با اين اتمام حجت، علي عليه السلام امم مؤمنان و متقيان گرديد. خداوند به دين اسلام رضايت داد كه تا قيام قيامت بماند چرا كه با نصب علي عليه السلام اميد دشمنان كه فكر مي كردند با رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله دين خدا محو خواهد شد، نا اميد گرديد و از خاموشي و افول حق مأيوس شدند. پيامبر صلي الله عليه و آله سلسله امامت را در غدير معرفي كرد تا دين خدا پابرجا بماند. او ذريه و نسل خود را از فرزندان علي عليه السلام بيان كرد كه بايد به ريسمان محكمشان چنگ زد و رستگار گرديد. پيامبر صلي الله عليه و آله بارها و بارها تاكيد كرد كه: دوستي با علي عليه السلام و فرزندانش، دوستي با من و دشمني با آنان دشمني با من است. غدير طرحگاه سازمان امامت است و پيماني است براي ادامه راه انبيا و اوصيا. عيد غدير، بازخواني پرونده امامت و ولايت است. دشمنان غدير، نه فقط دشمن علي عليه السلام هستند كه دشمن هدايت و سعادت بشرند و آنها نيستند جز كافران و منافقان. مهدي(عج) در غدير پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پس از انتصاب و معرفي اولين سر سلسله ولايت و امامت به امر الهي، آخرين جانشين خود را هم در عباراتي چند معرفي مي كند تا حق جويان و عدالت طلبان راه را گم نكنند و همگان بدانند كه جانشينان او دوازده نفرند و همگي خليفه اويند. آخرين آنها كسي است كه به عدل و قسط قيام مي كند و دين حق و مورد رضايت خدا را بر تمام جهان حكمفرما مي گرداند: آگاه باشيد! همانا آخرين امامان از ما، مهدي قائم(عج) است. آگاه باشيد! او بر تمام اديان پيروز مي شود. آگاه باشيد! او از ستمگران انتقام مي گيرد. آگاه باشيد! او گشاينده دژهاي مستحكم شرك و فساد و نابود كننده آنهاست. آگاه باشيد! او نابود كننده شرك است. آگاه باشيد! او انتقام گيرنده خون دوستان خداي عزيز و بزرگ است. آگاه باشيد! او ياري دهنده دين خداي عزيز و بزرگ است. آگاه باشيد! او سيراب كننده تشنگان از درياي حقيقت است. آگاه باشيد! او فضل و برتري دانشمندان، و جهل و بي خردي ناآگاهان را مي داند. آگاه باشيد! او برگزيده خداوند و امام انتخاب شده از طرف اوست. آگاه باشيد! او وارث هر دانشي است، و علم او بر همه علوم برتر است. آگاه باشيد! او معرفي كننده خداي عزيز و بزرگ و روشن كننده احكام و راه ايمان است. آگاه باشيد! او شجاع و درستكار است. آگاه باشيد! امور آفريدگان به او واگذار شده است. آگاه باشيد! كه پيامبران گذشته به ظهور او بشارت داده اند. آگاه باشيد! او آخرين حجت الهي است و بعد از او حجتي نخواهد آمد، در جهان حقي نيت مگر آنكه با اوست، و دانشي نيست مگر آنكه در نزد اوست. آگاه باشيد! كه كسي توان پيروزي بر او را ندارد، و ياري دهنده اي جز او نيست. آگاه باشيد! او ولي خدا در زمين و داور او در ميان خلق، و امين اسرار الهي در نهان و آشكار است. اگر پيامبر صلي الله عليه و آله مهدي(عج) را معرفي نمي فرمود، معلوم نبود نامي از او بماند. چرا كه مردم دستور خدا در مورد جانشيني و ولايت علي عليه السلام را گردن ننهادند و براي بي فروغ كردن چراغ امامت در طول تاريخ كمر همت بستند. برخي را كشتند و گروهي را اسير و جمعي را آواره نمودند، اما غافلند از آنكه اراده خداوند اين است كه دينداران بر جهان مسلط شوند گرچه به مذاق كافران و مشركان خويش نيايد. مهدي(عج) در نگاه علي عليه السلام دين خدا همان است كه وعده آن در كتاب الهي آمده است. خداوند به كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند، وعده داده كه آنها را در زمين جانشين مي گرداند و دين پسنديده اي را كه پس از ترس، به آنها آرامش بخشد، برايشان مستقر و مستحكم گرداند. بديهي است دين مورد رضايت خدا، همان است كه خداوند آن را اسلام ناميد و در روز غدير به آن رضايت داد. استقرار اين دين ممكن نخواهد بود جز آشنايي با برپاكنندگان آن و عمل به دستوراتشان، تاريخ شاهد زمينه سازي جانشينان پيامبر اكرم پيامبرصلي الله عليه و آله يكي پس از ديگري است. تا مقدمات قيام بر پا كننده دين مورد رضايت خدا را فراهم سازد. علي عليه السلام كه پس از پيامبرصلي الله عليه و آله اولين جانشين او بود، مردم را به وجود امامي غايب از فرزندان خود خبر مي داد كه جهان را پر از عدل و داد كند همانطور كه از ظلم و جور آكنده است. چه زيباست كه شادماني جشن غدير را با شيريني معارف امير مؤمنان عليه السلام درباره فرزندش مهدي(عج) بياميزيم و اين شور را شعور و اين عشق را با عمل همراه سازيم. 1. بخشنده «بسيار بخشنده است». 2. پناهگاه «دژي محكم و پناهگاهي مستحكم است». 3. الگوي صالحان «هر كس او را درك كند، او را مشعلي فروزان مي يابد كه الگوي صالحان است». 4. نجات بخش بشريت «بندها را مي گسلد و به بردگي و بهره كشي انسان از انسان خاتمه مي دهد». 5. عدالت گستر «حضرت علي عليه السلام به فرزندش امام حسين عليه السلام فرمود: اي حسين! نهمين فرزند تو، قيام كننده به حق است. او دين را آشكار مي كند و عدالت را مي گستراند». 6. شادي آفرين «با آمدن او اهل آسمان و زمين شادمان مي گردند». 7. پاداش ثابت قدمان «براي قائم ما غيبتي است طولاني، آگاه باشيد كسي كه در آن روزگار بر دين خود ثابت قدم باشد و قلبش از طولاني شدن غيبت امام سخت نگردد، در روز رستاخيز در بهشت با من و در كنار من خواهد بود». 8. دعا براي حضرت «بار خدايا! غيبت او را پايان بخش غمها قرار ده و به وسيله او شكاف ها و نفاق ها را از ميان امت بردار». غدير يعني بيعت با امامت كه علي عليه السلام اولين مصداق آن است و مهدي(عج) آخرين آن. و يك سوال اساسي پيش روي ما؛ آيا آماده پذيرش امام زمان(عج) هستيم يا منفعت طلبي ها و شهوتراني هاما را نيز به بيراهه مي برد؟! آيا ما از كساني هستيم كه با دانش، بصيرت و خودسازي براي تحقق آينده سبز و زيباي ظهور تلاش و كوشش نمايند: «يوَطّئونَ اللمَهدي سُلطانَه»؟! پي نوشت: - كشف اليقين، ص238. - امالي صدوق، ص354. - مائده/67، آيه «ابلاغ». - «غدير خم» سرزميني است كه به جهت وجود آب و چند درخت كهنسال، محل استراحت كاروانياني بود كه از آنجا مسيرشان به سمت مدينه، مصر، عراق و نجد جدا مي شد. - احتجاج طبرسي، ج1، ص66، الغدير علامه اميني؛ حماسه غدير، محمد دشتي. - تفسير عياشي، ج1، ص329. - مائده/3، آيه «كمال دين». - احتجاج طبرسي. ج1، ص66: خطبه غدير. - دعاي ندبه. - صف/9. - نور/55. - غيبت نعماني، باب13، ح1. - همان. - همان. - نهج البلاغه، خطبه150. - كمال الدين، صدوق، ج1، ص304. - نهج البلاغه، خطبه150. - كمال الدين، صدوق، ج1، باب26، ح14. - غيبت نعماني، باب13، ص212. - سنن ابن ماجه، جزء2، باب الفتن.

تجلى عدالت علوى در حكومت مهدوى:

واقعه غدير يكى از رويدادهاى مهم تاريخ اسلام است. غدير براى حضرت على عليه السلام مانند بعثت براى رسول خدا صلى الله عليه وآله است. جنبه هاى تاريخى و سياسى و حقوقىِ غدير از زاويه عقل و نقل قابل بررسى و تحقيق است، اگر چه در طول تاريخ صدها شرح و تفسير در موضوعات تاريخى و مباحث استدلالى امامت آن به رشته تحرير درآمده است، اما از جنبه حقوقى و محتواى اجرايى كمتر مورد توجه واقع شده است. غدير وصيتنامه اجرائى پيامبر صلى الله عليه وآله‏ از آنجا كه اسلام داراى يك نظام و سيستم جامع هدايتى با كليه ملزوماتش بوده، لذا جلوه حقيقى اجرايى آن بعد از زمان رسالت پيامبر عاليقدر اسلام‏ صلى الله عليه وآله از غدير انتظار مى ‏رفت، ولى صد افسوس كه اين آرزو جامه عمل نپوشيد. غدير جدا از جنبه‏ هاى گوناگون، از جنبه وصيتى نيز قابل توجه است. بيان رسول خداصلى الله عليه وآله در آخرين لحظات زندگى نسبت به اسلام و احكام آن، حكم يك وصيتنامه را دارد؛ و قاعده وصيت اين است كه به اهمّ موضوعات اشاره شود، و با اجراى موضوعات اصلى، جزئيات خواه ناخواه اجرا خواهد شد. توجه به آغاز و انجام هدايت الهى‏ در وصيتنامه الهى غدير، رسول خداصلى الله عليه وآله پس از توجه دادن به عظمت توحيد، مسئله اساسى ديگرى را كه امامت و ولايت امامان بعد از خود است مطرح مى ‏كند. سپس به جايگاه حضرت على ‏عليه السلام در اسلام و همچنين خودش اشاره مى ‏نمايد. آنگاه از آخرين وصىّ خود يعنى حضرت مهدى ‏عليه السلام سخن مى‏ گويد، كه اين قسمت از پيام رسول خداصلى الله عليه وآله قابل توجه است. دقت در اين وصيت الهى اين مطلب را آشكار مى ‏نمايد كه نبى مكرم اسلام‏ صلى الله عليه وآله به آغاز و انجام هدايت دين توجه بيشتر دارد. يعنى اگر هدايت جامعه بعد از رسالت با امامت و ولايت حضرت على ‏عليه السلام آغاز مى‏شود، به طور قطع و يقين سرانجامش از آنِ حضرت مهدى ‏عليه السلام است. مشخصات حكومت مهدوى در غدير در اين پيام مشخصات حكومت مهدوى - كه صورتِ عملىِ حكومت علوى است - بيان مى ‏گردد كه دقت در هر يك از فرازهاى اين قسمت از خطبه اين حقيقت را آشكارا بيان مى ‏كند. رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله خطاب به حاضران اين گونه مى‏ فرمايند: اى مردم! آخرين هادى اين امت مهدى از ماست و فرزند من است. با اين ويژگى ‏ها: 1.آگاه باشيد كه او بر همه دين ها غالب آمده و حقيقت دين اسلام را ظاهر خواهد نمود. 2. آگاه باشيد كه او از ظالمين و ستمكاران انتقام مى ‏گيرد. 3.آگاه باشيد كه او تمام دژهاى مستحكم را فتح كرده و همه را ويران خواهد كرد. 4. آگاه باشيد كه او نظام شرك را برچيده و نظام هدايت را جايگزين خواهد نمود. 5.آگاه باشيد كه او انتقام گيرنده از خون به ناحقّ ريخته اولياء خداست. 6.آگاه باشيد كه او ياور و حامى دين خداست. 7.آگاه باشيد كه او بهره گيرنده درياى ژرف حقايق است. 8.آگاه باشيد كه او مشخص كننده فضيلت هر صاحب فضل و جهالت هر جاهل است. 9. آگاه باشيد كه او انتخاب شده و برگزيده خداوند است. 10.آگاه باشيد كه او وارث همه علوم است و بر آنها احاطه و اشراف دارد. 11.آگاه باشيد كه او خبر دهنده از جانب خداوند و بيانگر مراتب ايمان و استوار كننده آيات الهى است. 12.آگاه باشيد كه او رشيد و استوار در صراط مستقيم است. 13.آگاه باشيد كه همه امور به او تفويض شده است. 14. آگاه باشيد كه به آمدن او پيشينيان بشارت داده ‏اند. 15. آگاه باشيد كه او آخرين حجت خداوند است، و بعد از او حجتى نخواهد بود و هيچ حقى نخواهد بود مگر همراه او و هيچ نورى نيست مگر نزد او. 16. آگاه باشيد كه بر او نه كسى غالب خواهد بود و نه پيروز. 17. آگاه باشيد كه او ولىّ و حكم كننده و امينِ پنهان و آشكار خداوند در زمين است. آنگاه بعد از اين معرفى صريح و گويا مى ‏فرمايد: «اى مردم! آنچه لازم و ضرورى بود براى شما روشن كرده و تفهيم نمودم». يعنى ديگر هيچ بهانه‏ اى براى نپذيرفتن وجود ندارد، و به يقين استمرار حاكميت علوى به حاكميت مهدوى ختم خواهد شد. با توجه به اين شاخصه هاى گويا، و با نگاهى به فرازهايى از دعاى ندبه - كه آن نيز بيان معصوم ‏عليهم السلام است - قالب سيستم حكومتى حضرت مهدى ‏عليه السلام و نوع اجراى آن به وضوح معلوم مى ‏شود. در واقع آنچه قرار بود به دست با كفايت على ‏‏عليه السلام اجرا شود، به دست اين ذخيره غدير انجام خواهد گرفت. طراحى دو حكومت علوى و مهدوى در غدير پس در غدير تصوير دو حكومت با يك محور طراحى شده است. گويى رسول عاليقدر از نيّت منافقان و كافران خبر داشت كه چه توطئه ‏اى در سر دارند، و نخواهند گذاشت سنّت نبوى به امامت علوى اتصال يابد. گويى مى‏ بيند كه چگونه سنّتش به بدعت تبديل شده و ظلم و ستم جايگزين عدل و قسط خواهد شد؛ و چه ستم و ظلمى كه شعله آتش آن تا ظهور زبانه خواهد كشيد، و كسى جز حضرت مهدى ‏‏عليه السلام نخواهد توانست اين آتش شعله گرفته از سقيفه را، با آب عدالت مهدوى خاموش كند، چرا كه «اِذا قامَ الحُجَّةُ سارَ بِسيرَةِ اَميرِالمُؤمِنينَ عَلِىٍ ‏‏عليه السلام »(بحار ج 47 ص 54): «هنگامى كه حضرت مهدى ‏عليه السلام ظهور كند به مانند سيره امام على ‏‏عليه السلام رفتار مى ‏نمايد». در حقيقت يك هماهنگى و وحدت روش بين اين دو امام همام برقرار است. از آنجا كه بر اساس آيه صريح قرآن: «وَ اِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ اَن تَحكُموا بِالعَدلِ»(نساء 58) بنيان حكومت امام عصر‏عليه السلام بر تحقق عدل الهى در تمام زمينه‏ هاست، و روايات رسيده از معصومين‏ ‏عليه السلام اين حقيقت را آشكار مى ‏نمايد. وجود سه واژه عدل و عقل و حق، كه از نظر كاربردى در فرهنگ اسلام و تشيع بيشتر استفاده شده و از موقعيت مقدسى برخوردار است، و على رغم معانى متفاوت هر سه در نهايت به يك معنى ختم مى ‏شود و اينكه هر شى‏ء آن گونه كه خداوند مى‏ خواهد سر جايش باشد و تحقق اين امر انجام نمى ‏پذيرد، مگر به دست منتخب خداوند حكيم، عليم و مهربان. نكته مهم تر اينكه عدالت اگر چه واژه بسيار شيرين و مورد قبول مؤمن و كافر است، اما در اجرا تلخ و ناگوار است. بيان اميرِ كلام حضرت على ‏عليه السلام گواه اين مطلب است، آنجا كه فرمودند: «عدالت به هنگام سخن گفتن داراى ميدان وسيعى است، اما به هنگام عمل بسيار ضيق است». وحدت روش بين اميرالمؤمنين و امام زمان‏ ‏عليه السلام نكته جالب ديگر اينكه حضرت مهدى ‏عليه السلام فرزند كسى است كه رسول معظم ‏عليه السلام او را معيار حق قرار داده، هم در دنيا و هم در آخرت. «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ يَدورُ حَيثُما دار»(شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج2 ص 297): «على همراه حق و حق همراه على است. حق مى ‏گردد همان جا كه على مى ‏گردد». «عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ وَ لَن يَفتَرِقا حَتّى‏ يَرِدا عَلَىَّ الحَوضَ يَومَ القِيامَةِ»(تاريخ بغداد ج 14 ص 321)على با حق و حق با على است، و هرگز از يكديگر جدا نمى ‏شوند تا در روز قيامت كنار حوض بر من وارد گردند« اين حديث از احاديث عجيب است، چرا كه على ‏‏عليه السلام را ميزان حق معرفى مي‏كند؛ زيرا كه حق محض على ‏‏عليه السلام است. امام مهدى‏ ‏عليه السلام فرزند چنين شخصيتى است و همه افعال و رفتار او حق محض است، چون پدرش حق محض بوده و او به سيره پدرش عمل خواهد كرد. لذا تمام آنچه در دوران حكومت ايشان اتفاق مى‏ افتد و او انجام خواهد داد حق است. آن روز است كه عدل زيباترين آرزوى انسان‏ها تحقق مى ‏يابد. به عبارت ساده بايد گفت: حضرت مهدى ‏عليه السلام در اجراى نظام عدالت پا جاى پاى حضرت على‏ ‏عليه السلام خواهد گذاشت. حضرت على ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: «العَدلُ اَساسٌ بِهِ قِوامُ العالَمِ»(بحار ج 75 ص 83): «عدل اساسى است كه هستى بدان استوار و محكم است». يا در بيانى كوتاه شكل حيات را معين مى ‏نمايد: «العَدلُ حَياةٌ»(غرر ص 26 ح 307): «عدل زندگى است» در اين بيان، مولا چهار چوب زندگى را معلوم مى ‏كنند؛ و چون در زمان حيات خود با توجه به مشكلات ايجاد شده چنان كه شايسته بود اجراء نشد در حاكميّتِ سراسر عدلِ حضرت مهدى ‏‏عليه السلام انجام خواهد شد. همچنين مى‏ فرمايد: «العَدلُ حَياةُ الاَحكامِ»(همان ح 440): «حيات و روح احكام با عدل است». حكمى كه عدل در آن نباشد حكم مرده را دارد، و در ايام حكومت حضرت بقية اللَّه ‏‏عليه السلام تمام احكام صادره بر اساس عدل خواهد بود. «الرَّعِيَّةُ لا يُصلِحُها اِلاَّ العَدلُ»(همان ح 88): «رعيت جز به عدل اصلاح نمى ‏پذيرد». يعنى اصلاح وضع مردم در همه زمينه ها بستگى به عدالت حاكم دارد؛ و چون حاكمان با حقيقت عدالت مأنوس نيستند وضع مردم هم روز به روز بدتر مى ‏شود. در حكومت حقّه مهدوى چون عنصر عصمت مقدم بر عدالت است، آن حضرت با روندى آسان به اصلاح وضع رعيّت و مردم مى‏ پردازد، چون براى حكومت صِرف عدالت كافى نيست، بلكه عصمت لازم است. «اِنَّ العَدلَ ميزانُ اللَّهِ سُبحانَهُ الَّذى وَضَعَهُ فِى الخَلقِ وَ نَصَبَهُ ِلاِقامَةِ الحَقِّ فَلا تُخالِفهُ فى ميزانِهِ وَ لا تُعارِضهُ فى سُلطانِهِ»: «عدل ترازويى است كه خداوند سبحان در ميان خلق براى برپايى حقّ قرار داده، پس با او در ميزانش مخالفت نكن و با او در حاكميّتش معارضه منما». در اين بيان، عدل به ترازو تشبيه شده و مخالفت با آن مخالفت با حاكميت خداوند خواهد بود؛ و كسى كه توان اجراى عدالت را ندارد عملاً با خدا در حال معارضه است. تصويرى از حكومت مهدوى بر اساس غدير حضرت صادق‏ ‏عليه السلام حكومت حضرت مهدى ‏‏عليه السلام را اين گونه به تصوير ميكشد: اِذا قامَ القائِمُ حَكَمَ بِالعَدلِ وَ ارتَفَعَ فى اَيّامِهِ الجَورُ وَ آمَنَت بِهِ السُّبُلُ وَ اَخرَجَتِ الاَرضُ بَرَكاتِها وَ رَدَّ كُلَّ حَقٍّ اِلى‏ اَهلِهِ وَ لَم يَبقَ اَهلُ دينٍ حَتّى‏ يُظهِروا الاِسلامَ وَ يَعتَرِفوا بِالايمانِ، ... وَ حَكَمَ بَينَ النّاسِ بِحُكمِ داوُدَ وَ حُكمِ مُحَمَّدٍعليه السلام. فَحينَئِذٍ تُظهِرُ الاَرضُ كُنوزَها وَ بَركاتِها، تُبدى زينَتَها فَلا يَجِدُ الرَّجُلُ مِنكُم يَومَئِذٍ مَوضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا لِبِرِّهِ لِشُمولِ الغِنى‏ جَميعَ المُؤمِنينَ ... اِنَّ دَولَتَنا آخِرُ الدُّولِ وَ لَم يَبقَ اَهلُ بَيتٍ لَهُم دَولَةٌ اِلاّ مَلَكوا قَبلَنا لِئَلاّ يَقولوا: «اِذا رَأَوا سيرَتَنا لَو مَلَكنا سِرنا مِثلَ سيرَةِ هؤُلاءِ»، وَ هُوَ قَولُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقين».(اعلام الوري ص 462) هنگامى كه حضرت مهدى‏ عليه السلام ظهور ميكند همه چيز را اين گونه متحول مى ‏كند: 1. حكومتش بر اساس عدل است. 2. ظلم و جور در ايام حكومتش از بين مى ‏رود. 3. راه‏ها در پرتو حكومتش امن و امان مى‏ گردد. 4. زمين بركاتش را خارج مى‏ نمايد. 5. حقّ هر كسى به خودش مى ‏رسد. 6. جز اسلام دينى باقى نمى‏ماند و همه با ايمان به اسلام شناخته مى ‏شوند. 7. در ميان مردم همانند حضرت داود و حضرت محمّد عليهما السلام حكم و داورى مى ‏نمايد. 8. به بركت وجود حضرت زمين گنج هاى خود را آشكار مى ‏سازد و بركات خود را نمايان و آشكار مى ‏نمايد. 9. كسى در آن زمان براى انفاق و صدقه موردى پيدا نمى‏ كند، زيرا همه بى ‏نياز و غنى هستند. حضرت صادق‏ عليه السلام در ادامه به يك نكته اساسى اشاره دارد و مى ‏فرمايد: دولت ما آخرين دولت است. همه كسانى كه قرار بود حكومت كنند قبل از ما به حكومت مى ‏رسند تا چنانچه روش ما را در حكومت ببينند نگويند: «اگر ما به حكومت مى ‏رسيديم مانند اينان حكومت مى‏ كرديم»! و اين همان گفته خداوند متعال است كه فرمود: «وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ» آرى عاقبت از آنِ متقين است و رأس و امير آن وجود مقدس حضرت مهدى ‏عليه السلام است. به اميد آن روز زيبا كه طلوع عدالت علوى در حكومت مهدوى است. منابع و مآخذ 1 . قرآن كريم. 2 . اعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، فضل بن حسن، ناشر: اسلاميه، تهران، چاپ سوم، 1390 ق. 3 . بحار الانوار، علامه مجلسى، ناشر: اسلاميه، تهران، سال چاپ: مختلف، نوبت چاپ: مكرر. 4 . شرح نهج البلاغة، ابن ابى ‏الحديد، عبدالحميد بن هبة اللَّه، محقق و مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل، ناشر: مكتبة آية اللَّه المرعشى النجفى، قم، چاپ اول ، 1404 ق. 5 . غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، ناشر: دفتر تبليغات، قم، چاپ اول، 1366 ش مقاله آقاي محمد مجتهدى / کتاب تجلي غدير در عصر ظهور ص 277

#مقاله غدیر

#غدیر شناسی

#تبریک عید غدیر

#در رابطه با غدیر بیشتر بدانیم

#امام علی

#حضرت مهدی

#ظهور

#صراط مستقیم

#وقایع روز غدیر

#در غدیر خم چه گذشت

#حضرت مهدی در غدیر

#تجلى عدالت علوى در حكومت مهدوى

#

می پسندم (۶) نمی پسندم (۰)

ارسال نظر برای «عید سعید غدیر مبارک»