پویش کتابخوانی طرح اندیشه اسلامی در قرآن - رمضان 1403

سردار دلها


سردار دلها

تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

تعداد بازدید: ۶۴

ثبت کننده: سانا عباسی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم با ذوق مثل هر روز آماده شدم برم مدرسه. تو راه مدرسه می دیدم که همه ی مردم ریختن تو خیابون و گریه و زاری میکنن. از آقای راننده پرسیدم چی شده؟

گفت: مگه خبر نداری امروز حاج قاسم سلیمانی کوه اقتدار و امنیت ایران همراه دوستانشون به شهادت رسیدند. حاج قاسم من تا اون لحظه نه شما رو دیده و نه تا حالا اسمتون رو شنیده بودم فقط گاهی وقت ها از از دهن مامان و بابا میشنیدم که شما چه آدم بزرگی هستین و برای حفظ امنیت و آرامش ما و کشورمون چقدر زحمت می کشین و جونتون رو به خطر مینداختین. وقتی آقای راننده داشت در مورد شما حرف می زد انگار دنیا رو سرم خراب شد نا خود آگاه شروع به گریه کردم؛ دلم تنگ شده بود براتون.

هرچه بیشتر گریه می کردم بیشتر دلتنگ شما میشدم. مگه یه آدم چقدر میتونه خوب باشه که یک ملت با گوشت و پوست و استخوانشون نبودش رو احساس کنند و در فراقش بی قراری کنند.

حاج قاسم سردار دل همه ما می خوام اینو بدونید که من فرزند کوچک شما تا آخرین قطره جونم از راه شما و مملکت عزیزمون پاسداری می کنم با درس خوندن و حجابم.

(من سانا عباسی فرزند ایلام یک حاج قاسم سلیمانی ام)

#حاج قاسم سلیمانی

#سردار دلها

می پسندم (۱) نمی پسندم (۰)

ارسال نظر برای «سردار دلها»

پشتیبان آنلاین 7/24