دلنوشته ای برای مولا علی (ع)
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۰/۱۹
  • تعداد بازدید: ۵۶۳

دلنوشته ای برای مولا علی (ع)

مولایم

در سال گذشته شایدقدم کوتاهی برای شما برداشته باشم.اما با شما عهد می بندم که در سال جدید با گام هایی استوار و مملو از عشق ازلی به سویت پر بکشم. سیدم،مولایم حرف هایی در سینه دارم که جان خسته ام را می فشرد و توان ادایش را از من می ستاند، سینه ام را مالامال آشوبی است اتمام ناپذیر از نسیان و غفلت...زبانم قاصر است از این همه کم مهری.گویا شرمساری ام فایده ای ندارد جز اینکه قلم بر دست گرفته و چند خطی برایتان بنگارم،اما گویا این بار هم بخت با من یار نیست و قلمم بر صفحه کاغذ را توان رقص نیست. تنها کاری که می توان کرد این است مهمان رمضانت شوم باشم و زلالی، راستی، حق و حقانیت،بنده نوازی و هزاران هزار صفت نیک را در وجود تابناکت به ارمغان بگیرم...شاید این گونه دلم آرام شود. در پایان خالصانه و خاضعانه قول می دهم در ماه مهمانی خدا که میزبانش تو هستی،همه سعی خود را بر این دارم که جز اعمال نیک و شایسته انجام ندهم تا رضای تو را به خود مشغول ساخته و در شب های پر فیض قدر مهری از رضا و خشنودی خودت بر جریره اعمالم بنشانی،باشد که اینگونه رستگار شوم.الهی آمین

agent نویسنده: هدی رجبی

می پسندم (۲) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

ارسال نظر برای «دلنوشته ای برای مولا علی (ع)»
نمایش فرم

نظرات کاربران (0)
    نتیجه‌ای یافت نشد.

برو بالا