جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده
#شعر
#شعر_بخوانیم
با صدایی نرم
باران از فراز آسمان میبارد
قطرههای آن
آهنگ حیات میسازد
در طوفانی از امید
دلها شاد
زندگی...
معرفی کتاب شرم
احساس شرم برای من عادی شده بود. این احساس مثل نتیجهای بود که از شغل...
دلنوشته طبیعت
در دل طبیعت، جایی که نسیم با برگها نجوا میکند و آفتاب به آرامی بر...
#جستار#بالش قهوهای
#جستار_بخوانیم
من، بالش قهوهای، در این خانهی قدیمی، شاهد داستانهای بیشماری بودهام. هر روز، صاحبم را...