تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۰۱/۱۸
تعداد بازدید: ۶۰۵
ثبت کننده: علی محقق
دریا بگو با من راز جنون را....
در دنیای بیکران قلب آدم ها راز های سر به مهری است که با هر ضربان بیشتر فرو می رود و نهفته تر می شود. شاید تلنگری نیاز است تا ناگهان قلب فوران کند و تنها گوشه ای از این راز نمایان شود. در داستان " سلام ، دریا هستم" خواننده با گوشه ای از نهانکده ی دل دریایی قشری از اجتماع رو به رو می شود که هر آنچه داشتند در طبق اخلاص به خاک سرچشمه ی هنر و مردم بزرگ این دیار بخشیدند. طبقه ای از اجتماع که دریا بودند و هستند و اکنون در آستانه ی سالمندی توجه بیشتری را می طلبند و مشتاق نگاه مهربان و ابروانی گشاده اند تا علیرغم سدی که میان خود و مردمشان حس می کنند کلمات را واژه به واژه از قعر قلب هاشان به پرواز درآورند. نگارنده ی داستان امیدوار است توانسته باشد راهی هر چند باریک و ناهموار به قلب دریاهایی این چنین گشوده باشد.